زندگی نامه سقراط به واسطه درخشش وی در علوم مختلف بسیار مشهور بوده و ریاضیات و نجوم یکی از تخصص های سقراط است. بیوگرافی سایر اساطیر یونانی را در عرصه سه بخوانید.
چکیده زندگی نامه سقراط
نام | سقراط |
---|---|
لقب | سقراط حکیم |
تولد | 469 سال قبل از میلاد مسیح |
مرگ | 399 قبل از میلاد مسیح |
حرفه | منجم، ریاضی دان |
شاگردان | افلاطون، گزنفون |
ویکی پدیا سقراط |
درباره سقراط
سقراط در ۴۷۰ یا ۴۶۹ پیش از میلاد در آتن بهدنیا آمد. پدر سقراط مجسمهسازی سرشناس و محترم بود. این اعتبار برای سقراط مجالی فراهم آورد تا از بهترین آموزشهای آن زمان آتن، از حساب و هندسه و نجوم تا شعر کلاسیک یونان را فراگیرد.
همهٔ مورّخان متفقالقول هستند که سقراط مردی بسیار زشترو بودهاست. سر او طاس، صورت او پهن و گرد، و چشمان او فرورفته و بیحرکت بود و دماغی بزرگ و در عین حال کوفته داشتهاست که بر روی آن لکهای واضح دیده میشدهاست.
سقراط هیچگاه زحمت نگارش اندیشههایش را به خود نداد. تقریبآ هر آنچه امروزه از سقراط میدانیم، از طریق مشهورترین شاگردش، افلاطون به دست ما رسیدهاست. او در رسالههای آپولوژی، کریتون و فایدون به شرح زندگی و محاکمهٔ استادش پرداختهاست. در رسالههای دیگر افلاطون نیز، افکار سقراط تشریح شدهاند؛ با این وجود تفکیک افکار سقراط از افکار افلاطون دشوار است.
افکار سقراط متوجه مفهوم انسانیت شد. تا آن زمان بیشتر تلاشهای فیلسوفان و اندیشمندان، دربارهٔ جهان و چیستی آن بود و این که از چه موادی تشکیل شده و ماده اصلی آن چیست. اما او اعلام کرد که باید جهانشناسی را کنار گذاشت و به انسان بازگشت، شعار او خودت را بشناس بود.
سقراط در بازار آتن (آگورا) جوانان و متفکران را دور خود جمع میکرد و آنها را به زیر سایهٔ معابد میکشاند و از آنان میخواست تا سخنان و کلمات خود را تحت تعریف دربیاورند. همشهریان آتنیاش را تشویق میکرد تا خدایانشان، ارزشهایشان و خودشان را مورد پرسش و ارزیابی قرار دهند. تا میدید که مردم به سهولت راجع به عدالت گفتگو میکنند، وی به آرامی میپرسید که آن چیست؟ این شرافت، فضیلت، اخلاق و وطندوستی که از آن سخن میگویید؛ چیست؟
جوانانی که دورسقراط جمع میشدند، از گروههای مختلفی بودند:ثروتمندانی چون افلاطون و آلکیبیادس که از تحلیل هجوآمیز سقراط از دموکراسی آتن لذت میبردند؛ امثال آنتیستنس که فقر بیاعتنای استاد را میستودند و از آن دینی درست میکردند؛ و آنارشیستهایی (به تعبیر امروزی) از قبیلآریستیپوس که در آرزوی دنیایی به سر میبردند که در آن بنده و رئیس و مرئوسی نباشد و همه همچون سقراط کاملآ آزاد باشند.
احترام و علاقهٔ بیحدی که سقراط در نزد شاگردانش داشت، نه تنها به خاطر سابقهٔ افتخارآمیز او در میدان جنگ، یا بیاعتنایی به مظاهر دنیا؛ بلکه بیش از همه به سبب فروتنی سقراط در عقل و حکمت بود. او مدعی حکمت نبود، بلکه تنها میگفت که با شور و شوق به دنبال آن میرود. مبدأ فلسفهٔ او همانا اعتراف به جهل خویشتن بود، آنچنان که میگفت: «دانم که ندانم».
محاکمه سقراط
سقراط فیلسوف بزرگ یونان، با شعار به خود بپرداز همشهریان آتنیاش را تشویق میکرد تا خدایانشان، ارزشهایشان و خودشان را مورد پرسش و ارزیابی قرار دهند. در سال ۳۹۹ پیش از میلاد، سقراط به فاسد کردن جوانان متهم شد. اتهام دیگر او بیاعتقادی به خدایان بود. سقراط را به دادگاه فراخواندند و قضّات مجازات مرگ را برای سقراط خواستار شدند. در حالی که شاگردانش پیشنهاد فرار به او میدهند، او مرگ را به فرار ترجیح میدهد. افلاطون شاگرد او، در رسالههای آپولوژی، کریتون و فایدون به شرح زندگی و محاکمهٔ استادش پرداختهاست.
سقراط پس از توضیح راجع به علّت رد کردن پیشنهاد فرار، به شاگردان میگوید «دغدغه به خود راه ندهید و به خود بگویید که فقط جسم مرا به خاک خواهید گذاشت.»
سقراط در میان هیاهوی فریاد و گریهٔ شاگردان چنین میکند، به تدریج بدنش رو به سرد و بیحس شدن پیش میرود. آخرین سخن او این بود که «ای کریتو ما باید خروسی به آسکلپیوس بدهیم؛ ادای دِین را فراموش نکنید.»توضیح آنکه مردم یونان قدیم چون از بیماری شفا مییافتند، خروسی نذر آسکلپیوس میکردند؛ و او از تب زندگی شفا یافته بود.
لحظهای بعد سقراط تکانی میخورد و چشمهایش بیحرکت میماند.
بیشتر بخوانید: