سهراب سپهری (۱۵ یا ۱۴ مهر ۱۳۰۷ قم – ۱ اردیبهشت ۱۳۵۹ تهران) شاعر، نویسنده و نقاش اهل ایران و متولد شهر قم بود.
چکیده زندگی نامه سهراب سپهری
- نام: سهراب سپهری
- متولد: ۱۵ مهر ۱۳۰۷ – قم
- درگذشت: ۱ اردیبهشت ۱۳۵۹ – تهران
- علت: ابتلا به سرطان خون
- حرفه: شاعر، نقاش
- ویکی پدیا سهراب سپهری
زندگی نامه سهراب سپهری
سهراب سپهری (۱۵ مهر ۱۳۰۷ قم – ۱ اردیبهشت ۱۳۵۹ تهران) شاعر، نویسنده و نقاش اهل ایران بود. او از مهم ترین شاعران معاصر ایران است و شعرهایش به زبان های بسیاری از جمله انگلیسی، فرانسوی، اسپانیایی و ایتالیایی ترجمه شده است.
سهراب سپهری، در ۱۵ مهرماه ۱۳۰۷، در قم، به دنیا آمد. پدربزرگش میرزا نصرالله خان سپهری نخستین رئیس تلگراف‌خانه کاشان بود. پدرش اسدالله و مادرش ماه جبین نام داشتند که هر دو اهل هنر و شعر بودند.
پدر سهراب، اسدالله سپهری نام داشته و کارمند اداره پست و تلگراف کاشان، اهل ذوق و هنربوده است. اما وقتی سهراب خردسال بود، پدر به بیماری فلج مبتلا شد و در سال ۱۳۴۱ از دنیا می رود. مادر سهراب نیز که ماه جبین نام داشته است اهل شعر و ادب هم بود، در خرداد سال ۱۳۷۳ درگذشت. منوچهر سپهری، برادر ارشد سهراب و تنها برادر وی که هم‌بازی دوران کودکی سهراب بود نیز در سال ۱۳۶۹ درگذشت. او سه خواهر به نام‌های همایون‌دخت، پری‌دخت و پروانه سپهری دارد.
کودکی سهراب سپهری
کودکی سهراب در کاشان گذشت. وی دوره شش ساله ابتدایی را در دبستان خیام این شهر گذرانید.
دوره ی ابتدایی را در دبستان خیام کاشان (۱۳۱۹)، و متوسطه را در دبیرستان پهلوی کاشان گذراند و پس از فارغ التحصیلی در خرداد ۱۳۲۲ در دوره ی دوساله ی دانش سرای مقدماتی پسران، به استخدام اداره ی فرهنگ کاشان درآمد. در شهریور ۱۳۲۷ در امتحانات ششم ادبی شرکت نمود و دیپلم دوره دبیرستان خود را دریافت کرد. سپس به تهران آمد و در دانشکده هنرهای زیبای دانشگاه تهران به تحصیل پرداخت و هم‌زمان به استخدام شرکت نفت در تهران درآمد که پس از ۸ ماه استعفا داد.
سپهری در سال ۱۳۳۰ نخستین مجموعه ی شعر نیمایی خود را به نام مرگ رنگ منتشر کرد. در سال ۱۳۳۲ از دانشکده هنرهای زیبا فارغ التحصیل شد و نشان درجه اول علمی را دریافت کرد. در همین سال در چند نمایشگاه نقاشی در تهران شرکت نمود و نیز دومین مجموعه ی شعر خود را با عنوان زندگی خواب ها منتشر کرد. در آذر ۱۳۳۳ در اداره ی کل هنرهای زیبا (فرهنگ و هنر) در قسمت موزه ها شروع به کار کرد و در هنرستان های هنرهای زیبا نیز به تدریس می پرداخت.
سپهری دهه اول و دوم زندگی خویش را بهفراگیری علم و هنر گذراند. دهه سوم زندگی اش را به کسب تجربه و سفر پرداخت و دهه چهار زندگی خویش را بیشتر به سفرهای دراز اختصاص داد. در این دوره بود که بارها به کشورهای ژاپن، فرانسه، ایتالیا، هندوستان، آمریکا، و بسیاری دیگر از کشورهای شرق و غرب سفر کرد. سفرهای وی در اصل سیر و سلوک معنوی بود. این دیدگاه خاص او از سفر بویژه سفر به کشورهای شرق آسیا و آشناییش با ادیان هند و بودا شعر او را تحت تاثیر قرار داد. سپهری در این دوره به عنوان شاعری صاحب سبک، دوستداران زیادی داشت. سهراب هیچگاه ازدواج نکرد.
سهراب به فرهنگ مشرق زمین علاقه خاصی داشت و سفرهایی به هندوستان، پاکستان، افغانستان، ژاپن و چین داشت. مدتی در ژاپن زندگی کرد و هنر «حکاکی روی چوب» را در آنجا فراگرفت. همچنین به شعر کهن سایر زبان‌ها نیز علاقه داشت؛ از این رو ترجمه‌هایی از شعرهای کهن چینی و ژاپنی انجام داد.
در مرداد ۱۳۳۶ از راه زمینی به کشورهای اروپایی سفر کرد و به پاریس و لندن رفت. ضمناً در مدرسهٔ هنرهای زیبای پاریس در رشتهٔ لیتوگرافی نام‌نویسی کرد. در دورانی که به اتفاق حسین زنده‌رودی در پاریس بود بورس تحصیلی‌اش قطع شد و برای تأمین خرج‌های زندگی و ماندن بیشتر در فرانسه و ادامهٔ نقاشی، مجبور به کار شد و برای پاک کردن شیشهٔ آپارتمان‌ها، گاهی از ساختمان های بیست طبقه آویزان می شد.
وی همچنین کارهای هنری خود را در نمایشگاه ها به معرض نمایش می‌گذاشت. حضور در نمایشگاه های نقاشی همچنان تا پایان عمر وی ادامه داشت. سهراب سپهری مدتی در اداره کل اطلاعات وزارت کشاورزی با سمت سرپرست سازمان سمعی و بصری در سال ۱۳۳۷ مشغول به کار شد.
سپهری از مهر ۱۳۴۰ نیز شروع به تدریس در هنرکدهٔ هنرهای تزیینی تهران نمود. در همان سال پدر وی که به بیماری فلج مبتلا بود، و سهراب به همین دلیل از کلیهٔ مشاغل دولتی به کلی کناره‌گیری کرد. پس از این سهراب با حضور فعال تر در زمینه شعر و نقاشی آثار بیشتری آفرید و راه خویش را پیدا کرد. وی با سفر به کشورهای مختلف ضمن آشنایی با فرهنگ و هنرشان نمایشگاه‌های بیشتری را برگزار نمود.
وی در سالیان آغازین دههٔ ۱۳۴۰ هجری شمسی با همراهِی داریوش آشوری اقدام به ترجمهٔ پاره‌هایی از مقالات و نمایشنامه‌های ژاپنی از روی نسخهٔ فرانسوی کردند که در سال ۱۳۴۳ در کتابِ نمایش در ژاپن بهرام بیضایی چاپ شد.
سهراب هنرمندی با روحیات جستجوگر، تنها، کمال طلب، فروتن و خجول بود که دیدگاه انسان مدارانه‌اش در اعمالش بسیار گسترده و فراگیر بود. به همین دلیل آثار وی همیشه با نقد و بررسی‌هایی همراه بوده‌اند. برخی از کتاب‌های او چنین می‌باشند:
مجموعه آثار سهراب سپهری
آثار منظوم سهراب
- هشت کتاب
- مرگ رنگ
- زندگی خواب ها
- آوار آفتاب
- شرق اندوه
- صدای پای آب
- مسافر، حجم سبز
- ما هیچ ما نگاه
- آوارکتاب
- زندگی خواب ها
آثار منثور سهراب سپهری
- اتاق آبی
زندگی نامه سهراب سپهری
سبک شعر سهراب سپهری
سهراب سپهری شاعری تصویرگر می باشد
سپهری از جمله شاعران معاصری است که شناخت درست و کافی با شعر و سبک نیما داشته و در عین پیروی از سبک نیما، خود صاحب سبک و خلاق بود و همین خلاقیت سهراب بیشتر در استفاده بدیع از رنگ و کلمه بخود را نشان داده است. سهراب سپهری شاعری تصویرگر بوده و همین جنبه از شعر سهراب با طبیعت گرایی او مرتبط است؛ ضمن این که دیدگاه عارفانه دارد و خدا را در طبیعت جستجو می کند.
اما عدم آشنایی با نمادها و رمز های شعری سهراب سپهری ابهاماتی را برای خوانندگان ایجاد می کند. شعر سهراب چون نقاشی او رنگارنگ و زیبا می باشد. سهراب در شعرش نگران انسان و سرنوشت و همه را به نگریستن دقیق تر در پیرامون خود و به جهانی برتردعوت می کند. همه ی اشیا برای او حیات دارند واین اشیا دارای روح و احساس هستند.
نقاشی 5 میلیاردی سهراب سپهری
سپهری در طول عمر پربار خود بیش از 30 نمایشگاه نقاشی برگزار کرد، نقاش هایی او متمرکز بر طبیعت است که حالا در برخی موزهای مشهور جهان نگهداری می شود به طوری که در 9 مهر 1397 یکی از تابلوهای نقاشی او در حراج تهران توسط فرد ناشناسی به قیمت 5 میلیارد و 100 میلیون تومان خرید شد.
درگذشت سهراب سپهری
سهراب سپهری در سال ۱۳۵۸ با مشخص شدن بیماری سرطان خون برای درمان به انگلستان رفت ولی بیماری بسیار پیشرفت کرده بود و وی ناکام از درمان به تهران بازگشت و سرانجام در غروب ۱ اردیبهشت سال ۱۳۵۹ در بیمارستان پارس تهران به علت ابتلا به بیماری سرطان خون عمرش به پایان رسید. امروزه صحن امامزاده سلطان علی بن محمد باقر روستای مشهد اردهال واقع در اطراف کاشان میزبان ابدی سهراب سپهری قرار گرفته است
در ابتدا یک کاشی فیروزه ای در محل دفن سهراب سپهری نصب شد اما پس از مدتی با حضور خانواده وی سنگ سفید رنگی جایگزین آن گردید که بر روی آن قسمتی از شعر «واحه ای در لحظه» از کتاب حجم سبز با خطاطی رضا مافی به شرح زیر حکاکی شده بود:
به سراغ من اگر می آیید
نرم و آهسته بیایید
مبادا که ترک بردارد
چینی نازک تنهایی من
متاسفانه این سنگ در مهر ۱۳۸۴ با بی‌دقتی کارگران و به علت سقوط مصالح ساختمانی بر روی آن شکست و با سنگ سفید رنگ دیگری که سعی شده بود با سنگ قبلی شباهت داشته باشد تعویض شد اما دیگر سنگ مثل سابق نشد تا اینکه در ۲۹ اسفند ۱۳۸۷، سنگ بزرگتر سیاهرنگی بر روی سنگ سفید نصب گردید.
بیشتر بخوانید:
