سریال

سریال ملکه گدایان

سریال ملکه گدایان آخرین ساخته حسین سهیلی زاده در نمایش خانگی

سریال ملکه گدایان یکی از سریال های در حال پخش نمایش خانگی بوده و داستان مهیج آن باعث ساختن ملکه گدایان در 2 فصل شده است. اطلاعات سایر سریال های نمایش خانگی را در عرصه سه بخوانید.

سازندگان سریال ملکه گدایان

کارگردانحسین سهیلی زاده
عوامل سریالرحمان سیفی آزاد، علی طلوعی (تهیه کنندگان)
حامد افضلی، امین محمودی (نویسندگان)
موسسه هنر اول ( توزیع کننده)
روزبه بمانی، علی زند وکیلی و محمدرضا غفاری ( خوانندگان)
سال پخش18 دی 1398
هم اکنون ادامه دارد
رسانه پخشنمایش خانگی
ژانردرام خانوادگی – عاشقانه
درباره سریال ملکه گدایان

بازیگران ملکه گدایان

باران کوثری – افرا

بیوگرافی باران کوثری

پانته آ بهرام – خورشید

بیوگرافی پانته آ بهرام

فرزاد فرزین – پارسا

فرزاد فرزین

آرمان درویشی – البرز

بیوگرافی آرمان درویشی بازیگر سریال ملکه گدایان

رضا بهبودی – شبیر

بیوگرافی رضا بهبودی بازیگر فیلم اکسیدان

الهام کردا – مهناز

بیوگرافی الهام کردا بازیگر سریال کرگدن

سولماز غنی – فریبا

بیوگرافی سولماز غنی بازیگر سریال ملکه گدایان

علی اوجی – سیامک

علی اوجی | بیوگرافی همسر "نرگس محمدی"

عرفان ناصری– داریوش

بیوگرافی عرفان ناصری بازی سریال ملکه گدایان

شبنم قربانی – سارا

بیوگرافی شبنم قربانی بازیگر سریال ملکه گدایان

مریم سرمدی – مادر سارا

بیوگرافی مریم سرمدی

بهشاد شریفیان – شنتیا

بیوگرافی بهشاد شریفیان

علی صلاحی – خسرو

بیوگرافی علی صلاحی

شیدا یوسفی – جوانی خورشید

بیوگرافی شیدا یوسفی

آرزو افشار – تینا

بیوگرافی آرزو افشار

الهام شعبانی – دراگ تستر

بیوگرافی الهام شعبانی

نورا محقق – نوشین

بیوگرافی نورا محقق

مریم زارعی – ملیکا

فاطمه نیشابوری – کوکب

فاطمه نیشابوری

نسیم اکبری – جوانی لعیا

فاطمه مرتاضی – فاطمه

سام درخشانی – دوست آریا

سام درخشانی

رهام حبیب پور – کودکی البرز

آرش خالصه دهقان – کپلک

آرش خالصه دهقان

آیناز آقاسی – لیلا

داستان ملکه گدایان

البرز شیمیدان ساکن آلمان است. پدرش خسرو و مادرش خورشید در ایران زندگی می‌کنند. البرز با دختری به نام سارا که در ایران زندگی می‌کند و برای درمان بیماری پدرش به آلمان آمده، آشنا می‌شود و با او نامزد می‌کند. او قرار است در ترکیه با سارا ازدواج کند. همه‌چیز برای یک مراسم به یادماندنی مهیا است که خبر می‌رسد پدرش به کما رفته‌است. البرز با گذشته‌ای مبهم، از بازگشت به ایران هراس دارد اما برای آخرین ملاقات با پدر، راهی جز بازگشت به ایران ندارد، ولی بنابر مشکلاتی او مجبور است که به صورت قاچاقی به ایران بیاید. با وجود اصرار فراوان مادر البرز برای بازنگشتن او به ایران، البرز تصمیم خود را گرفته‌است. وقتی او بازمی‌گردد هیچ‌کس او را نمی‌شناسد و او را فرهاد بابایی خطاب می‌کنند و کسی جز قاچاقچی او را به خاطر ندارد …

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا