زندگی نامه میرزا کوچک خان جنگلی
میرزا کوچک خان جنگلی زاده سال 1257 در رشت
میرزا کوچک خان جنگلی که نام اصلیش میرزا یونس از مبارزان مشروطه خواه در رشت در سال های بین 1257 الی 1300 بوده و به همین دلیل میرزا کوچک خان جنگلی اسطوره ملی ایرانیان است.
چکیده زندگی نامه میرزا کوچک خان جنگلی
- نام: یونس استادسرایی
- لقب: ميرزا كوچك خان جنگلی
- تولد : فروردین ۱۲۵۷ شمسی (ماه تولد دقیق نیست)
- محل تولد : محله استادسرا در رشت
- تاریخ فوت:11 آذر ۱۳۰۰ شمسي – رشت
- ویکی پدیا میرزا کوچک خان جنگلی
زندگی نامه میرزا کوچک خان جنگلی
یونس استادسرایی (۱۲۵۷–۱۱ آذر ۱۳۰۰)، مشهور به میرزا کوچک خان جنگلی مبارز ملیگرا،مبارز انقلاب مشروطه، رهبر جنبش جنگل، و رئیس جمهور جمهوری شورایی سوسیالیستی ایران، انقلابی ایرانی و از سرادان معروف گیلک از اهالی رشت بود.
او که در جوانی به تحصیل دینی اشتغال داشت جزئی از نیروهای انقلابی بود که در جریان نهضت مشروطیت موفق به فتح تهران شدند. سپس او به گیلان بازگشت و رهبری گروهی را بر عهده گرفت که قصدشان آزادسازی این ایالت ایران از اشغال روسیه بود، نهضتی که به نهضت جنگل مشهور شد. کوچک خان گروههای مختلفی از نیروهای سیاسی و طبقات ناراضی را گرد خود جمع کرد.
او موفق شد انقلاب را از مشروطه خواهی به جمهوریخواهی سوسیالیستی سوق دهد و در ژوین ۱۹۲۰ یک جمهوری شورایی در گیلان به پا کرد. کمبود منابع مالی، اختلافات درونی و حمله نظامی نیروهای دولت به رهبری سردار سپه و انگلستان منجر به سقوط این حکومت شد، کوچک خان در حال عقبنشینی بر اثر یخ زدگی در کوههای تالش درگذشت.
سوابق سیاسی میرزا کوچک خان جنگلی
میرزا در واقعهٔ مشروطیت به انقلابیون جبههٔ شمال پیوست و در فتح قزوین شرکت داشت. روسها مدتی او را از رشت تبعید کردند. در سال ۱۲۹۳ ه.ش میرزا که تازه از تبعید آزاد شده و به رشت آمدهبود به شدت تحت تأثیر ظلم و ستم نیروهای روس بر مردم گیلان قرار گرفت و تصمیم گرفت که به کمک دوستان مشروطه خواه خود دوباره دست به قیام بزند.
اما این بار علاوه بر مطالبهٔ آرمانهای آزادی خواهانهٔ مشروطه که آن را بر باد رفته میدید به دنبال نجات ایران و علیالخصوص گیلان از اشغال آشکار نیروهای نظامی نیز بود. افکار میرزا توانست در دل قشرها و طبقات گوناگون مردم گیلان نفوذ کند.
افرادی نظیر دکتر حشمت و میرزا حسین کسمایی که از چهرههای تحصیل کرده و فرهیختهٔ گیلان بودند، یا حسن آلیانی و شیخ علی شیشه بر که از طبقات معمولی جامعه بودند در میان طیف طرفداران میرزا دیدهمیشوند؛ و بجز اینها میرزا توانست از حمایت چند تن از بازرگانان و کسبه معتبر از جمله حاج احمد کسمایی نیز برخوردار شود.
تاریخنگاران عمدتاً قیام جنگل را به دو دوره مجزا تقسیم میکنند، که دورهٔ نخست در ابتدا به مدت دو سال و به مرکزیت فرماندهی در کسما، و سپس به مدت نزدیک به چهار سال به مرکزیت رشت و به صورت یک حکومت جمهوری مستقل در کل ایالت گیلان بودهاست. دوره دوم مصادف با نزدیکی طرفداران بلشویکها به میرزا کوچک میباشد.
میرزا کوچک خان جنگلی در 2 دوره اول جنبش جنگل (۱۲۹۸–۱۲۹۳)، دوم جنبش جنگل (۱۳۰۰–۱۲۹۸) پایه گذاری و اجرا کرد.
درگذشت میرزا کوچک خان جنگلی
در پایان قوای قزاق از فرصت استفاده کرده و طی شبیخونهای متعدد نیروهای جنگل را وادار به عقبنشینی کردند و بعضی از سران تسلیم یا کشته شدند.
میرزا همراه با تنها یار وفادارش، گائوک آلمانی معروف به هوشنگ، جهت رفتن به نزد عظمت خانم فولادلو (حاکم خلخال)، که همیشه از میرزا حمایت میکرد، به طرف کوههای تالش حرکت کردند، ولی گرفتار بوران و طوفان گردیدند و سرانجام زیر فشار سرما و برف در روز جمعه ۱۱ آذر ۱۳۰۰، درحالی که میرزا، هوشنگ را به کول گرفتهبود، از پای درآمد.
خبر درگذشت میرزا به گوش محمدخان سالارشجاع برادر امیر مقتدر طالش که از بدخواهان میرزا بود، رسید. نامبرده به همراه شماری تفنگچی به خانقاه گیلوان خلخال رفت و اهالی را از دفن اجساد منع کرد. سپس دستور داد یکی از همراه وی به نام رضا اسکستانی از اهالی روستای اسکستان خلخال، سر یخ زده میرزا را از بدنش جدا کند.
محمدخان سپس سر را نزد برادرش امیر مقتدر در ماسال و از آنجا به رشت برده و تسلیم فرماندهان نظامیکرد. جسد بدون سر میرزا کوچک خان در میان زاری و شیون مردم در گورستان دهکده به خاک سپرده شد. سر میرزا کوچکخان را در مجاورت سربازخانه رشت، در جایی که معروف به انبار نفت نوبل است، تا مدتها در معرض تماشای مردم قرار داده و سپس خالو قربان که از یاران سابق میرزا و از هواداران سردار سپه بود، سر میرزا را به تهران، نزد سردار سپه فرستاد.
سر میرزا را به دستور سردار سپه در گورستان حسنآباد دفن کردند. بعد یکی از یاران قدیمی میرزا به نام کاس آقا حسام سر میرزا را محرمانه از گورکن تحویل و به رشت برده و در محلّی موسوم به سلیمان داراب به خاک سپرد. در شهریور ۱۳۲۰ و هنگام استعفای رضاشاه (حدوداً پس از گذشت بیست سال از مرگ میرزا) آزادیخواهان گیلان قصد داشتند جسد بدون سر میرزا را با تشریفات شایسته از خانقاه خلخال به رشت حمل کنند، ولی مأموران جلوگیری کردند.
در نتیجه به جهت پیشگیری از برخورد، جسد میرزا را بهطور عادی به رشت حمل و در جوار سر دفن کردند. از آن تاریخ هر سال در روز ۱۱ آذر مراسمی ساده در محل دفن او در سلیمان داراب رشت برگزار میشود. میزان قساوت یادشده همچنین از تلگراف امیر پنجه محمد قلی، رئیس قوای گیلان به رضا خان روشنتر میشود:
حسبالامر تلگراف مبارک نمره ۹۶۵ فوری برای تعقیب و دستگیری میرزا کوچک عده فرستاده، چهار روز متوالی مشغول تعاقب بودند بالاخره از شدت تعقیب قزاقان میرزا کوچک از هر طرف عرصه را برای خود تنگ دیده خود را به کوههای ماسال کشیده بود. عده قزاق هم در تعاقب مشارٌالیه حرکت کرده، در بین راه هم یک تصادفی واقع شد، میرزا نعمتالله داماد حسن خان کیش دره مقتول مابقی باز فرار میکنند.
از طرف دیگر طالشها هم برای جلوگیری از فرار میرزا کوچک عده فرستاده بودند، بالاخره میرزا کوچک و گائوک به طرف گردنه گیلوان خلخال متواری شده در آنجا از شدت سرما تلف شدهاند. قبل از اینکه قزاقهای تعقیبکننده برسند مابین طالشها و طارمیها سر نعش گفتگو شده طالشها سر نعش را بریده بودند که قزاقان سر رسیده و سر را گرفته حمل به شهر مینمایند. اینک سر بریده در دفتر حاضر است، هر طور دستور می فرمائید اطاعت شود. نعش گائوک هم در همان گردنه افتادهاست.
بیشتر بخوانید: